به گزارش مشرق، «عبدالباری عطوان» تحلیلگر مطرح جهان عربی در سرمقالهای در روزنامه «رایالیوم» نوشت: اردوغان از سرنوشت دوست خود «مرسی» اجتناب میکند تا «پوتین ترکیه» شود؟ آیا اعلام وضعیت فوقالعاده آغازی برای اقدامهای بعدی است؟ آیا «ریشهکن کردن» یاران «فتحالله گولن» مشابه ریشهکن کردن حزب «بعث» در عراق است... یا این مقایسه کردن بهجا نیست؟
در همان، لحظات آغازین کودتای نظامی ترکیه، که جمعه هفته پیش رخ داد، اخبار تحولات آن به مردم خاورمیانه که برای رفتن به خواب آماده میشدند، رسید. واکنشها نسبت به این حادثه متفاوت بود، برخی برای پیروزی این کودتا دست به دعا شدند و برخی دیگر برای ابراز شادی چنین اتفاقی پایکوبی کرده در حالیکه برخی دیگر دست را بر قلب خود قرار داده و برای شکست این کودتا دعا کردند. همه این عکس العملهای متفاوت نتیجه موضع آن اشخاص نسبت به رئیسجمهوری ترکیه و دخالتهای نظامی و سیاستهایش در منطقه است.
شاید بتوان گفت «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهوری ترکیه مرحله اول خطر را پشت سر گذاشته است و به سرنوشت متحد و دوستش «محمد مرسی» رئیسجمهوری سابق مصر دچار نخواهد شد. ولی با دیدگاه «چنگیز کاندار» نویسنده کهنهکار ترکیهای مخالفیم که میگوید چون اردوغان دنبالهرو اقدامات «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهوری روسیه است، تبدیل به پوتین دوم در منطقه میشود. باید بدانیم اردوغان به صورت کلی و بنیادین با پوتین متفاوت است؛ چرا که رئیسجهموری ترکیه در مدرسه اسلامی تحصیل کرده در حالیکه پوتین از آکادمی دستگاه اطلاعاتی روسیه (ک.گا.ب) فارغالتحصیل شده است، اگر چه میان این دو وجه اشتراکهایی وجود دارد که بارزترین آنها این است که هر دو در جایگاهی که باشند چه نخستوزیر و چه رئیسجمهوری، قدرت مطلقه با آنها منتقل میشود و نقش اطرافیانشان ثانوی و در حاشیه است و هرکسی که مانند «عبدالله گل» یا «احمد داود اوغلو» بخواهد اعتراض کند باید از آبهای «بسفور» یا دریای سیاه یا مدیترانه بنوشد.
روز چهارشنبه، کاری که اردوغان کرد یعنی اعلام حالت فوقالعاده و حکومت نظامی در ترکیه به مدت سه ماه، حتی دوست وی یعنی مرسی و خلف مرسی «حسنی مبارک» در حین کودتا در کشورشان انجام نشد. این تاکیدی بر این مقوله است که رئیسجمهوری ترکیه سیاست مشت آهنین را که از اولین روز پس از کودتا در پیش گرفت، ادامه خواهد داد.
این اقدام اردوغان ساعاتی پس از برگزاری نشست شورای امنیت ملی انجام شد. این معناست که این تصمیم طی جلسه که جهارشنبه شب اتخاذ شد و بیتردید این اولین تصمیم یا اقدام نیست، بلکه تصمیمات و گامهای دیگری نیز در راه هستند و به زودی اجرا خواهند شد.
طبق قانون اساسی ترکیه، حالت آمادهباش زمانی اجرا خواهد شد که حادثهای طبیعی اتفاق بیفتد یا در زمان ووقع آشوب، تمرد و درگیریهای مسلحانه مانند جنگهای داخلی قابل اجراست، و با آغاز حالت آمادهباش طبق قوانین حکومت نظامی رفتار خواهد شد. این یعنی دادن اختیارات گسترهای به قوه مجریه مانند منع آمد وشد، اجرای بازداشت، به تعلیق در آوردن قوه مقننه (پارلمان) و صدور قوانین جدید.
رئیسجمهوری ترکیه پنج روز پیش از اعلام حالت فوق العاده درکشور حکومت نظامی را اجرا کرد، به طوری که 60 هزار نفر از دستگاه قضایی، اشخاص امنیتی و نظامی، مدرسین و دانشگاهیان را اخراج یا بازداشت کرد. همچنین اساتید دانشگاهها و خبرنگاران را ممنوعالسفر کرد، همه این اقدامات با بهانه از بین بردن جنبش کودتا و «پاکسازی» این کشور از عناصر آن انجام گرفت.
مردم ترکیه، احزاب مخالف اردوغان، نمایندگان و رهبران سیاسی به دلیل پایبندی به دموکراسی و دولت مدنی، برای ابراز مخالفتشان با حکومت نظامی تظاهرات برگزار کردند. ملت ترکیه، که در دورههای پیشین چهار بار کودتا را تجربه کرده و در آتش آن سوختند، دیگر نمیخواهند به آن کابوس بازگردند؛ زیرا دموکراسی بد بسیار بهتر از حکومت نظامی است. حکومت دموکراسی ترکیه و بویژه طی 10 سال اخیر و پیش از وخیم شدن اوضاع پس از مداخله نظامی این کشور در بحران سوریه، امنیت، ثبات و گشایش اقتصادی را برای مردمش به ارمغان آورده بود.
دموکراسیای، که میلیونها تن از مردم ترکیه برای حفظ آن به خیابانها ریختند این روزها با چالشی مواجه شده است؛ زیرا به صورت تدریجی و با حملات دستگیری، پاکسازی، حکومت نظامی و اعلام حالت فوقالعاده که ممکن است ماهها یا سالها به طول بیانجامد، در حال تحلیل رفتن است.
به طوریکه روزنامه انگلیسی «اکونومیست» نمیگوید که این سربازان اخراج شده، که بیشترشان از گارد ریاستجمهوری و اعضای حزب بعث و فرماندهان امنیتیاش بودند، در ابتدا با آمریکاییها جنگیدند و پس از آن از سرکردگان و موسسان گروههای تروریستی «داعش» و «جبهه النصره» شدند.
در اینجا، میان ژنرال «پل برمر» حاکم نظامی آمریکایی در عراق و رجب طیب اروغان، رئیسجمهوری منتخب ترکیه، که در چهار دور انتخابات آزاد و شفاف به مدت 14 سال به پیروزی رسید، مقایسه نمیکنیم؛ چرا که شرایط به طور کلی متفاوت است. بلکه ما میپرسیم و هشدار میدهیم، سعی میکنیم آینده را پیشبینی کنیم و گامهای فعلی و نتایجی که بر آن مترتب است را تحلیل میکنیم.
شک نداریم که اولویت مطلق اردوغان ریشهکن کردن طرفداران «فتحالله گولن» مبلغ ترکیهای در تبعید و مقیم ایالت «پنسیلوانیا» است که اردوغان وی را به تروریسم و ایستادن پشت کودتای ناکام متهم کرده است. این اتهام بازی خطرناکی است که نتایج خوبی نخواهد داشت. باید متذکر شویم که اردوغان و حزب «عدالت و توسعه» که رئیسجمهور ترکیه به آن وابسته است با نیمی از آراء رأی دهندگان به پیروزی رسید و نیم دیگر به او و دولتش رأی ندادند که این مسأله منشأ خطر است.
رئیسجهموری ترکیه در گفتوگوی اخیر خود با شبکه «الجزیره» گفت: «چهبسا برخی کشورها هستند که در کودتا دست داشتند و زمان فاش کردن همه کسانی که در آن مشارکت داشتند، خواهد رسید.» اردوغان این سخن را در اشاره به ایالات متحده و برخی کشورهای عربی گفت.
ما همچنان در دقایق نخست صحنه ترکیه در همه مقیاسهای تاریخی و محاسبات آن هستیم و قطعا غافلگیریهای زیادی در آستینهای اردوغان «ساحر» است که طی روزها و ماههای آینده از آنها مطلع خواهیم شد. اما قطعا چالشهای بزرگ، سخت و پیچیدهای وجود دارند.
الگوی اردوغان یعنی پوتین همتای روسی وی است که توانست قدرت و عظمت را به روسیه بازگرداند و آن را به عنوان بک ابرقدرت دوباره مطرح کند. آیا اردوغان، رئیسجمهور ترکیه نیز این مسأله را محقق میکند و عظمت امپراطوری ترکیه را بازیابی خواهد کرد؟
پاسخ سوال ما در دل آینده نزدیک است.
در همان، لحظات آغازین کودتای نظامی ترکیه، که جمعه هفته پیش رخ داد، اخبار تحولات آن به مردم خاورمیانه که برای رفتن به خواب آماده میشدند، رسید. واکنشها نسبت به این حادثه متفاوت بود، برخی برای پیروزی این کودتا دست به دعا شدند و برخی دیگر برای ابراز شادی چنین اتفاقی پایکوبی کرده در حالیکه برخی دیگر دست را بر قلب خود قرار داده و برای شکست این کودتا دعا کردند. همه این عکس العملهای متفاوت نتیجه موضع آن اشخاص نسبت به رئیسجمهوری ترکیه و دخالتهای نظامی و سیاستهایش در منطقه است.
شاید بتوان گفت «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهوری ترکیه مرحله اول خطر را پشت سر گذاشته است و به سرنوشت متحد و دوستش «محمد مرسی» رئیسجمهوری سابق مصر دچار نخواهد شد. ولی با دیدگاه «چنگیز کاندار» نویسنده کهنهکار ترکیهای مخالفیم که میگوید چون اردوغان دنبالهرو اقدامات «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهوری روسیه است، تبدیل به پوتین دوم در منطقه میشود. باید بدانیم اردوغان به صورت کلی و بنیادین با پوتین متفاوت است؛ چرا که رئیسجهموری ترکیه در مدرسه اسلامی تحصیل کرده در حالیکه پوتین از آکادمی دستگاه اطلاعاتی روسیه (ک.گا.ب) فارغالتحصیل شده است، اگر چه میان این دو وجه اشتراکهایی وجود دارد که بارزترین آنها این است که هر دو در جایگاهی که باشند چه نخستوزیر و چه رئیسجمهوری، قدرت مطلقه با آنها منتقل میشود و نقش اطرافیانشان ثانوی و در حاشیه است و هرکسی که مانند «عبدالله گل» یا «احمد داود اوغلو» بخواهد اعتراض کند باید از آبهای «بسفور» یا دریای سیاه یا مدیترانه بنوشد.
روز چهارشنبه، کاری که اردوغان کرد یعنی اعلام حالت فوقالعاده و حکومت نظامی در ترکیه به مدت سه ماه، حتی دوست وی یعنی مرسی و خلف مرسی «حسنی مبارک» در حین کودتا در کشورشان انجام نشد. این تاکیدی بر این مقوله است که رئیسجمهوری ترکیه سیاست مشت آهنین را که از اولین روز پس از کودتا در پیش گرفت، ادامه خواهد داد.
این اقدام اردوغان ساعاتی پس از برگزاری نشست شورای امنیت ملی انجام شد. این معناست که این تصمیم طی جلسه که جهارشنبه شب اتخاذ شد و بیتردید این اولین تصمیم یا اقدام نیست، بلکه تصمیمات و گامهای دیگری نیز در راه هستند و به زودی اجرا خواهند شد.
طبق قانون اساسی ترکیه، حالت آمادهباش زمانی اجرا خواهد شد که حادثهای طبیعی اتفاق بیفتد یا در زمان ووقع آشوب، تمرد و درگیریهای مسلحانه مانند جنگهای داخلی قابل اجراست، و با آغاز حالت آمادهباش طبق قوانین حکومت نظامی رفتار خواهد شد. این یعنی دادن اختیارات گسترهای به قوه مجریه مانند منع آمد وشد، اجرای بازداشت، به تعلیق در آوردن قوه مقننه (پارلمان) و صدور قوانین جدید.
رئیسجمهوری ترکیه پنج روز پیش از اعلام حالت فوق العاده درکشور حکومت نظامی را اجرا کرد، به طوری که 60 هزار نفر از دستگاه قضایی، اشخاص امنیتی و نظامی، مدرسین و دانشگاهیان را اخراج یا بازداشت کرد. همچنین اساتید دانشگاهها و خبرنگاران را ممنوعالسفر کرد، همه این اقدامات با بهانه از بین بردن جنبش کودتا و «پاکسازی» این کشور از عناصر آن انجام گرفت.
مردم ترکیه، احزاب مخالف اردوغان، نمایندگان و رهبران سیاسی به دلیل پایبندی به دموکراسی و دولت مدنی، برای ابراز مخالفتشان با حکومت نظامی تظاهرات برگزار کردند. ملت ترکیه، که در دورههای پیشین چهار بار کودتا را تجربه کرده و در آتش آن سوختند، دیگر نمیخواهند به آن کابوس بازگردند؛ زیرا دموکراسی بد بسیار بهتر از حکومت نظامی است. حکومت دموکراسی ترکیه و بویژه طی 10 سال اخیر و پیش از وخیم شدن اوضاع پس از مداخله نظامی این کشور در بحران سوریه، امنیت، ثبات و گشایش اقتصادی را برای مردمش به ارمغان آورده بود.
دموکراسیای، که میلیونها تن از مردم ترکیه برای حفظ آن به خیابانها ریختند این روزها با چالشی مواجه شده است؛ زیرا به صورت تدریجی و با حملات دستگیری، پاکسازی، حکومت نظامی و اعلام حالت فوقالعاده که ممکن است ماهها یا سالها به طول بیانجامد، در حال تحلیل رفتن است.
به طوریکه روزنامه انگلیسی «اکونومیست» نمیگوید که این سربازان اخراج شده، که بیشترشان از گارد ریاستجمهوری و اعضای حزب بعث و فرماندهان امنیتیاش بودند، در ابتدا با آمریکاییها جنگیدند و پس از آن از سرکردگان و موسسان گروههای تروریستی «داعش» و «جبهه النصره» شدند.
در اینجا، میان ژنرال «پل برمر» حاکم نظامی آمریکایی در عراق و رجب طیب اروغان، رئیسجمهوری منتخب ترکیه، که در چهار دور انتخابات آزاد و شفاف به مدت 14 سال به پیروزی رسید، مقایسه نمیکنیم؛ چرا که شرایط به طور کلی متفاوت است. بلکه ما میپرسیم و هشدار میدهیم، سعی میکنیم آینده را پیشبینی کنیم و گامهای فعلی و نتایجی که بر آن مترتب است را تحلیل میکنیم.
شک نداریم که اولویت مطلق اردوغان ریشهکن کردن طرفداران «فتحالله گولن» مبلغ ترکیهای در تبعید و مقیم ایالت «پنسیلوانیا» است که اردوغان وی را به تروریسم و ایستادن پشت کودتای ناکام متهم کرده است. این اتهام بازی خطرناکی است که نتایج خوبی نخواهد داشت. باید متذکر شویم که اردوغان و حزب «عدالت و توسعه» که رئیسجمهور ترکیه به آن وابسته است با نیمی از آراء رأی دهندگان به پیروزی رسید و نیم دیگر به او و دولتش رأی ندادند که این مسأله منشأ خطر است.
رئیسجهموری ترکیه در گفتوگوی اخیر خود با شبکه «الجزیره» گفت: «چهبسا برخی کشورها هستند که در کودتا دست داشتند و زمان فاش کردن همه کسانی که در آن مشارکت داشتند، خواهد رسید.» اردوغان این سخن را در اشاره به ایالات متحده و برخی کشورهای عربی گفت.
ما همچنان در دقایق نخست صحنه ترکیه در همه مقیاسهای تاریخی و محاسبات آن هستیم و قطعا غافلگیریهای زیادی در آستینهای اردوغان «ساحر» است که طی روزها و ماههای آینده از آنها مطلع خواهیم شد. اما قطعا چالشهای بزرگ، سخت و پیچیدهای وجود دارند.
الگوی اردوغان یعنی پوتین همتای روسی وی است که توانست قدرت و عظمت را به روسیه بازگرداند و آن را به عنوان بک ابرقدرت دوباره مطرح کند. آیا اردوغان، رئیسجمهور ترکیه نیز این مسأله را محقق میکند و عظمت امپراطوری ترکیه را بازیابی خواهد کرد؟
پاسخ سوال ما در دل آینده نزدیک است.